گزارش و تفصیلات ولادت سراسر بركت امام در كتب معتبر و اخبار مشروحا بیان شدهاست از جمله این اخبار روایتى است كه درینابیع الموده ص 449 و 451 فاضل قندوزى كه از علماى اهل سنت است و شیخ طوسى در كتاب غیبت و شیوخ دیگر روایت كردهاند و صدوق در كتاب كمال الدین به سند صحیح و معتبر از جناب موسى بن محمد بن قاسم بن حمزة بن موسى بن جعفر (علیه السلام) از حضرت حكیمه خاتون دختر والامقام امام محمد تقى (علیه السلام) كه از بانوان با عظمت و شخصیت و فضیلتخاندان رسالت استحدیث كردهاست.
حكیمه فرمود امام حسن عسكرى (علیه السلام) فرستاد (فردى را) نزد من كه عمه امشب در نزد ما افطار كن كه شب نیمه شعبان است و خداوند حجت را در این شب ظاهر فرماید و او حجتخدا در زمین است.
من عرض كردم: مادرش كیست؟
فرمود: نرجس.
گفتم: فدایتشوم به خدا سوگند در او اثرى نیست.
فرمود: همین است كه براى تو مىگویم.
حكیمه گفت: پس آمدم چون سلام كردم و نشستم نرجس خواست پاى افزارم را بیرون آورد گفت اى سیده من و سیده خاندان من چگونه شب كردى؟
گفتم: بلكه تو سیده من و سیده خاندان من هستى.
گفت: اى عمه این چه سخن است!؟
گفتم: اى دخترم، خدا امشب به تو پسرى كرامت فرماید كه در دنیا و آخرت آقا است پس او خجلت كشید و حیا كرد وقتى از نماز عشا فارغ شدم افطار كردم و در بستر خوابیدم. چون نیمه شب رسید برخاستم براى نماز شب نماز را خواندم و فارغ شدم و نرجس همچنان در خواب و راحتبود من نشستم براى تعقیب و سپس خوابیدم و هراسان بیدار شدم، او همچنان خواب بود پس برخاست نماز شب را خواند و خوابید.
حكیمه فرمود: براى فحص از صبح بیرون آمدم فرز اول ظاهر شده بود هنوز نرجس در خواب بود در شك افتادم امام فریاد زد عمه شتاب مكن كه مطلب نزدیك گردیده گفت نشستم و سوره الم سجده و یس خواندم كه ناگاه نرجس هراسناك بیدار شد من به بالینش شتافتم و گفتم:
بسم الله علیك آیا چیزى احساس مىكنى؟
گفتبله اى عمه
گفتم آسوده خاطر باش همان است كه به تو گفتم.
حكیمه گفت پس مرا سستى و از خود بى خودى فرا گرفت و او نیز چنین شد وقتى به حس آقایم بیدار شدم جامه را از روى نرجس به یك سو زدم و آقاى خود را دیدم كه در حال سجده است و مواضع سجودش را برزمین گذارده او را در برگرفتم دیدم نظیف و پاكیزه استحضرت امام حسن عسكرى (علیه السلام) به من صیحه زد اى عمه پسرم را به نزد من بیاور.
او را نزد امام بردم امام دستهایش را زیر دو ران و پشت او گذارد و پاهایش را در سینه خود قرار داد و زبانش را در دهان او نهاد و دستبر چشمها و گوش و مفاصلش كشید.
پس فرمود: سخن بگو اى پسرم.
فرمود:
اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریك له و ان محمدا رسول الله
سپس بر امیرالمؤمنین و بر امامان تا پدر بزرگوارش صلوات فرستاد و سكوت فرمود.
امام فرمود او را نزد مادرش ببر تا به او سلام كند و به نزد من آور پس او را نزد مادرش بردم به مادرش سلام كرد سپس او را برگرداندم در مجلس امام گذاردم فرمود اى عمه روز هفتم كه شد نزد ما بیا حكیمه فرمود: بامدادان رفتم كه به امام سلام عرض كنم پرده را بالا زدم تا از آقاى خود تفقد كنم او را ندیدم گفتم فدایتشوم چه شد آقاى من؟
فرمود اى عمه او را به آن كس سپردم كه مادر موسى او را به او سپرد.
حكیمه گفت: روز هفتم كه شد به نزد آن حضرت رفتم و سلام كردم و نشستم.
امام فرمود پسرم را به نزد من باور پس من آقایم را در حالى كه در پارچهاى بود به نزد آن حضرت بردم با او مانند روز اول رفتار كرد پس زبان در دهانش گذارد مثل آنكه شیر و عسل به او مىدهد سپس فرمود سخن بگو:
گفت: اشهد ان لا اله الا الله و صلوات بر محمد و امیر المؤمنین و امامان تا پدرش - صلوات الله علیهم اجمعین - فرستاد و این آیه را تلاوت كرد:
(بسم الله الرحمن الرحیم و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمكن لهم فى الارض و نرى فرعون و هامان و جنودهما منهم ما كانوا یحذرون)
موسى بن محمد بن قاسم راوى حدیث گفت: این سرگذشت را از عقید خادم پرسیدم گفت: حكیمه راست فرموده است (1)
صدوق در حدیثى كه در نهایت اعتبار و اعتماد استبه واسطه احمد بن الحسن بن عبدالله بن مهران امى عروضى ازدى از احمد بن حسین قمى روایت كرده كه چون خلف صالح متولد شد از ناحیه حضرت امام حسن عسكرى 7 نامهاى براى جدم احمد بن اسحاق رسید به دستخط آن حضرت كه توقیعات به همان خط وارد مىشد در آن مكتوب بود براى ما مولودى ولادت یافتباید در نزد تو مستور و از مردم پنهان بماند زیرا آن را بر كسى ظاهر نمىكنیم مگر نزدكیتر را به واسطه نزدیكى او و ولى رابه جهت ولایتش دوست داشتیم اعلام آنرا به تو، تا خدا تو را به آن مسرور سازد مانند آنكه ما را به آن مسرور ساخت (2)
و در روایت مسعودى است كه احمد بن اسحاق به حضرت امام حسن عسكرى (علیه السلام) عرض كرد: وقتى نامه بشارت شما به ولادت آقاى ما رسید باقى نماند از مرد و زنى و نه پسریكه به مرتبه فهم رسیده باشد مگر آنكه قائل به حق شد حضرت فرمود: آیا نمىدانید كه زمین از حجة الله خالى نمىماند (3)
و در حدیث دیگر شیخ ثقه جلیل فضل بن شاذان كه پس از ولادت حضرت ولى عصر وپس از وفات امام حسن عسكرى (علیه السلام) (بین 255 تا 260) وفات كرده در كتاب غیبتخود از حضرت امام حسن عسكرى (علیه السلام) به واسطه محمد بن على بن حمزه بن حسین بن عبید الله بن عباس بن امیرالمومنین (علیه السلام) روایت كرده است كه فرمود:
متولد شد ولى خدا و حجتخدا بربندگان خدا و جانشین من بعد از من ختنه كرده شده در شب نیمه شعبان سال 255 هنگام طلوع فجر و نخستن كسى كه او را شست رضوان خازن بهشتبود كه با جمعى از ملائكه مقربین او را به آب كوثر و سلسبیل غسل دادند (4)
و در احادیث دیگر روایت است كه وقتى امام عصر متولد شد حضرت امام حسن عسكرى (علیه السلام) دستور فرموده: ده هزار رطل نان و ده هزار رطل گوشتبین فقراى بنى هاشم تقسیم كنند و سیصد گوسفند عقیقه نمایند (5) .
و نیز روایت است كه در روز سوم ولادت پدر بزرگوارش او را به اصحاب خود نشان داد و فرمود: این است جانشین من و امام شما بعد از من و او است همان قائمى كه گردنها به انتظار او كشیده مىشود پس وقتى زمین پر از جور و ستم شد ظاهر مىشود و پر مىكند آنرا از عدل و داد (6)
نصر بن على جهضمى كه از ثقات رجال اهل سنت است در كتاب موالید الائمه نقل كرده كه حضرت امام حسن عسكرى (علیه السلام) هنگام ولادت فرزندش م ح م د فرمود: گمان كردند ستمكاران كه مرا مىكشند و این نسل را مقطوع مىسازند پس چگونه یافتند قدرت قادر را و او را مؤمل نام گذارد. (7)
احمد بن اسحاق اشعرى از حضرت امام حسن عسكرى (علیه السلام) روایت كرده است كه فرمود:
الحمد لله الذى لم یخرجنى من الدنیا حتى ارانى الخلف من بعدى اشبه الناس برسول الله خلقا و خلقا یحفظه الله فى غیبته ثم یظهر فیملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما (8)
سپاس مختص خدائى است كه مرا از دنیا خارج نساخت تا جانشین مرا بعد از من به من نمایاند كه شبیهترین مردم به رسول خدا (صلى الله علیه و آله) از جهتخلق و خلق مىباشد خدا او را در غیبتش حفظ مىفرماید سپس ظاهر مىشود پس پر مىكند زمین را از قسط و عدل چنانچه پر شده از ظلم و جور.
و براى اطلاع بیشتر از این به كتابهاى حدیث مانند غیبت نعمانى و شیخ و كمال الدین و بحار الانوار و اثبات الهداة و اربعین خاتون آبادى و منتخب الاثر صافى گلپایگانى مراجعه شود.
ولادت و امامت امام (علیه السلام) از نظر علما و مورخین اهل سنت
علاوه بر آنكه عموم علماى حدیث و تاریخ نگاران و صاحبان كتابهاى تراجم شیعه اثنى عشرى واقعه ولادت حضرت را بر اساس مدارك و مصادر صحیح ثبت و ضبط كردهاند و در عصر پدر بزرگوارش و عصر غیب صغرى و كبرى صدها اشخاص مورد وثوق و اعتماد را مىشناسیم كه به سعادت دیدار آن ولى اعظم خدا نائل شده و معجزات و خوارق عادات كثیرى از آن رهبر جهانى را ندیدهاند گروه بسیارى از مشاهیر علماى اهل سنت نیز ولادت آن حضرت و شرح و تفصیلات آن را در كتب ذكر نموده و بعضى به امامت و مهدویت آن سرور اقرار و اشعار بلند به زبان عربى و فارسى در مدح او سرودهاند و حتى مدعى شرفیابى به آن حضور اقدس و استماع حدیث از حضرتش شدهاند كه ما عین عبارات و كلمات عدهاى از آنان را در كتاب منتخب الاثر نگاشتهایم و با رعایت اختصار در اینجا فقط به ذكر نام آنها قناعت مىنمائیم:
1 - ابن حجر هیثمى مكى شافعى، (متولد سال 974).
2 - مؤلف روضة الاحباب سید جمال الدین، (متوفا در سال 1000).
3 - ابن الصباغ على بن محمد مالكى مكى، (متوفا در سال 855)
4 - شمس الدین ابوالمظفر یوسف مؤلف التاریخ الكبیر و تذكرة الخواص، (متوفا در سال 654)
5 - نور الدین عبد الرحمن جامى معروف صاحب كتاب شواهد النبوه
6 - شیخ حافظ ابو عبد الله محمد بن یوسف گنجى صاحب كتاب البیان فى اخبار صاحب الزمان و كتابهاى دیگر (متوفى سال 658)
7 - ابوبكر احمد بن حسین بیهقى، (متوفا در سال 458)
8 - كمال الدین محمد بن طلحه شافعى (متوفا در سال 652).
9 - حافظ بلاذرى ابو محمد احمد بن ابراهیم طوسى، (متوفا در سال 339).
10 - قاضى فضل بن روز بهان، شارح كتاب الشمائل ترندى.
11 - ابن الخشاب ابو محمد عبد الله بن احمد (متوفا در سال 567)
12 - شیخ عارف شهیر محى الدین صاحب كتاب الفتوحات (متوفا در سال 638)
13 - شیخ سعد الدین حموى.
14 - شیخ عبد الوهاب شعرانى مؤلف الیواقیت و الجواهر (متوفا در سال 973)
15 - شیخ حسن عراقى
16 - شیخ على الخواص
17 - ابن اثیر مؤلف تاریخ كامل
18 - حسین بن معین الدین میبدى صاحب شرح دیوان
19 - خواجه پارسا محمد بن محمد بن محمود بخارى (متوفا در سال 822)
20 - حافظ ابوالفتح محمد بن ابىالفوارس صاحب كتاب الاربعین
21 - ابوالمجد عبد الحق دهلوى كه صد كتاب تالیف دارد، (متوفاى در سال 1052)
22 - شیخ احمد جامى نامقى
23 - شیخ فرید الدین عطار نیشابورى معروف
24 - جلال الدین محمد رومى صاحب مثنوى (متوفا در سال 672)
25 شیخ صلاح الدین صفدى (متوفا در سال 764)
26 - مولوى على اكبر بن اسد الله هندى صاحب كتاب مكاشفات.
27 - شیخ عبد الرحمن، صاحب كتاب مرآة الاسرار.
28 - بعضى از مشایخ شعرانى
29 - یكى از مشایخ مصر به نقل از شیخ ابراهیم حلبى.
30 - قاضى شهاب الدین دولت آبادى صاحب تفسیر البحر المواج و كتاب هدایة السعداء.
31 - شیخ سلیمان قندوزى بلخى، (متوفا در سال 1294)
32 - شیخ عامر بن عامر البصرى صاحب قصیده تائیه ذات الانوار .
33 - قاضى جواد سابطى
34 - صدرالدین قونوى صاحب تفسیر الفاتحه و مفاتیح الغیب.
35 - عبد الله بن محمد مطیرى مدنى مؤلف صحاح الاخبار.
36 - شیخ محمد سراج الدین رفاعى مؤلف صحاح الاخبار.
37 - میرخواند محمد بن خاوند شاه مؤلف تاریخ روضة الصفا، (متوفا در سال 903)
38 - نضر بن على جهضمى عالم و محدث معروف
39 - قاضى بهلول بهجب افندى مؤلف كتاب محاكمه در تاریخ آل محمد (صلى الله علیه و آله)
40 - شیخ محمد ابراهیم جوینى (متوفا در سال 1176)
41 - شیخ شمس الدین محمد بن یوسف زرندى مؤلف معراج الوصول
42 - شمس الدین تبریزى شیخ جلال الدین رومى
43 - ابن خلكان در وفیات الاعیان تاریخ ولادت آن حضرت را تعیین كرده است.
44 - ابن ارزق درتاریخ میافارقین.
45 - مولى على قارى صاحب كتاب مرقاة در شرح مشكاة
46 - قطب مدار
47 - ابن وردى مورخ.
48 - شبلنجى مؤلف نور الابصار
49 - سویدى سبائك الذهب
50 - شیخ الاسلام ابراهیم بن سعد الدین.
51 - صدر الائمه موفق بن احمد مالكى خوارزمى
52 - مولى حسین بن على كاشفى مؤلف جواهر التفسیر (متوفى سال 906)
53 - سید على بن شهاب همدانى مؤلف المودة فى القربى
54 - شیخ محمد صبان مصرى (متوفاى سال 1206)
55 - الناصر لدین الله خلیفة عباسى
56 - عبدالحى بن عمار حنبلى مؤلف شذرات الذهب (متوفى در سال 1089)
57 - شیخ عبد الرحمن بسطامى در كتاب درة المعارف
58 - شیخ عبد الكریم یمانى
59 - سید نسیمى
60 - عماد الدین حنفى
61 - جلال الدین سیوطى
62 - رشید الدین دهلوى هندى.
63 - شاه ولى الله دهلوى
64 - شیخ احمد فاروقى نقشبندى
65 - ابواالولید محمد بن شحنه حنفى در تاریخ روضة المناظر.
66 - شمس الدین محمد بن طولون مورخ شهیر در كتاب الشذرات الذهبیه (متوفاى سال 953)
67 - شبراوى شافعى رئیس اسبق جامع ازهر و مؤلف كتاب الاتحاف.
68 - یافعى مؤلف تاریخ مرآة الجنان
69 - محمد فرید وجدى در دائرة المعارف.
70 - عالم محقق شیخ رحمة الله هندى مؤلف اظهار الحق
71 - علاء الدین احمد بن محمد السمانى
72 - خیر الدین زركلى در كتاب الاعلام ج 6 ص 310
73 - عبد الملك عصامى مكى
74 - محمود بن وهیب القراغولى بغدادى حنفى
75 - یاقوت حموى در معجم البلدان ج 6 ص 175.
76 - مؤلف تاریخ گزیده ص 207 و 208 ط لندن 1910م.
77 - ابوالعباس قرمانى احمد بن یوسف دمشقى در اخبار الدول و آثار الدول
پىنوشتها
(1) منتخب الاثر صافى گلپایگانى ص 321 تا 341
(2) همان ص 243 و 244
(3) همان ص 245 و 246
(4) همان ص 320. اثبات الهداة ج 7 ص 139، حدیث 683 اربعین خاتون آبادى ص 24 و كتابهاى دیگر.
(5) - منتخب الاثر ص 341 و 343
(6) ینابیع الموده ص 460 منتخب الاثر صافى گلپایگانى ص 342
(7) اثبات الهداة ج 6 ص 342 ب 31 ف 10 ح 116
(8) اثبات الهداة، ج 7، ص 138، ح 682 ب 32، ف 44 و كفایة الاثر و كمال الدین و منتخب الاثر
امامت و مهدویت صفحه 231
حضرت آیة الله صافى گلپایگانى.